پارت صد و چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۹۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه

چرا آخر هر راه و هر صحبتی به اینجا ختم می‌شد؟ تا کی؟ ظاهرا تا زمانی که همه‌ی دنیا بفهمند چه شده است این سوال‌ها ادامه خواهند یافت. هلن با دست "خاک بر سرت"ی نثار گوشی می‌کند.
- این از اولم شاش داشت. دنبالش کردن. هم سن منه‌ها، داره بابا میشه‌ اونوقت.
بی‌حرف نگاهم را به هلن می‌دوزم شاید در جواب دادن کمکم کند. حرف نگاهم را می‌خواند و با پوفی کلافه می‌گوید:
- راستش رو بگو خودتو خل

1474
477,552 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سیتا

    10

    ای بابا صدار زودتر بیا آوا رو با خودت ببر دیگه 😁😁

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    میاد میاد. پسرمون فقط یه کم محتاطه😉🌺

    ۶ ماه پیش
  • سارای

    10

    عالی بود چند پارت خوندم پشت سرهم،دستت طلا😘ما مردم چرا اینجوری هستیم تا یکی طلاق میگیره مقصرزنهĵ هست و ازش فاصله میگیریم

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    متاسفانه زمینه‌ی ذهنی خوبی نداریم. شاید یه دلیلش عدم استقلال خانما باشه که هم باعث ضعفشون بعد از جداییه و هم باعث سوتفاهم برای بقیه.

    ۶ ماه پیش
  • Aa

    10

    👏👏👌💐⚘

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🙏🏻🌺🌺

    ۶ ماه پیش
  • عبدی

    20

    رمان تون رو خیلی دوست دارم،ممنونم از قلم بسیار زیباتون

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    زنده باشید عزیزم.🥰

    ۶ ماه پیش
  • اسرا

    10

    عالیه 😘

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    عالی نگاه زیبای شماست.🌺

    ۶ ماه پیش
  • دلنیا

    10

    قلمت پایدار

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    پاینده باشید دوست عزیز.🌺

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه

    20

    ممنون که هر شب برامون پارت میذاری 🌷🌷

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ممنون که همراهی می‌کنید🥰

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید