تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و سی و هشتم :
حق با آذین بود؛ هیچ مدل مویی برای این لباس مناسبتر از موهای لخت نبود. پرنیان که به تازگی در حال آموزش آرایشگری بود، جلوی موهایم را مثل تل بافته بود. پشت موهایم را هم بدون هیچ گیره و بستی آزادانه رها کرده بودم. با جمع کردن موها از صورتم، ریشهی سیاهشان بیشتر به چشم میآمد و داشتم میشدم همان آوایی که دلتنگش بودم. صورتم بازتر شده بود و لاغری بیش از حدش کمتر به چشم میآمد. فقط خدا میدانس
مطالعهی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۸۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🌺
۹ ماه پیشAR
00عالی👏
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
سپاسگزارم.🙏🏻🌺
۹ ماه پیشAa
10بسیار عالی ممنون👏👏👏⚘
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🥰
۹ ماه پیشاسرا
20حالاکارچکارکنه باامیرحسین هلن میره یانه عالیه ممنون 😘
۹ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
به نظرتون میشه؟ همراهمون باشید.🥰🥰
۹ ماه پیش
عالی
00عالی