تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و سی و هشتم
زمان ارسال : ۱۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
حق با آذین بود؛ هیچ مدل مویی برای این لباس مناسبتر از موهای لخت نبود. پرنیان که به تازگی در حال آموزش آرایشگری بود، جلوی موهایم را مثل تل بافته بود. پشت موهایم را هم بدون هیچ گیره و بستی آزادانه رها کرده بودم. با جمع کردن موها از صورتم، ریشهی سیاهشان بیشتر به چشم میآمد و داشتم میشدم همان آوایی که دلتنگش بودم. صورتم بازتر شده بود و لاغری بیش از حدش کمتر به چشم میآمد. فقط خدا میدانس
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🌺
۶ ماه پیشAR
00عالی👏
۷ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
سپاسگزارم.🙏🏻🌺
۶ ماه پیشAa
10بسیار عالی ممنون👏👏👏⚘
۷ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🥰
۶ ماه پیشاسرا
20حالاکارچکارکنه باامیرحسین هلن میره یانه عالیه ممنون 😘
۷ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
به نظرتون میشه؟ همراهمون باشید.🥰🥰
۶ ماه پیش
عالی
00عالی