پارت صد و سی و پنجم :

روز بعد با آذین به مزونی که آدرسش را از اینستا پیدا کرده بودم می‌رویم و لباس را پرو می‌کنم. کیفیت لباس با آنچه در عکس به نظر می‌رسید زمین تا آسمان تفاوت داشت. حتی نخ‌های اضافه‌ی دوخت چیده نشده بود و یکی از آستین‌های لباس در قسمت زیربغل، کمی از دیگری تنگ‌تر بود. با این حال فروشنده قسم می‌خورد که کار ترک است و از برندی معروف. هرچه در اتاق پرو دنبال برند لباس گشتم، اثری از نامی که فروشنده

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۸۷ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سمانه

    10

    قلم نویسنده خیلییییییییییی خوبه

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    به مهر می‌خونید دوست عزیز.🥰🥰

    ۷ ماه پیش
  • Aa

    10

    مثل همیشه عالی🙏💐

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • دلنیا

    00

    عالی💞 لطفا پارت هارو طولانی کن

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • سیتا

    10

    سمیر هم دیگه باید بیخیال آوا بشه

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    👌👌

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.