پارت صد و سی و دوم :

جلوی مینو خیلی خودداری کرده بودم اما بعد از دور شدن از او تمام آن شب و آن تنش‌ها برایم دوره شده بود. با حال بدی به خانه رسیده بودم. نمی‌دانستم خستگی کار بیشتر رویم تاثیر گذاشته یا دیدن مینوی همیشه طلبکار. اما هرچه که بود راحت نبود! به خانه که می‌رسم، پالتویم را در می‌آورم و با بقیه‌ی لباس‌هایم به حمام می‌روم. بدون این که آب را باز کنم، کف حمام می‌نشینم و زانوهایم را جمع می‌کنم. نفس‌ه

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۹۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ناشناس

    00

    چه سریع عاشقم شد

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    ❤️❤️❤️❤️

    ۶ ماه پیش
  • زهرا

    00

    کجا میتونم رومان رو کاملشو بخرم؟

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    در تلگرام به آیدی زیر پیام بدید. @...._..

    ۱۰ ماه پیش
  • اسرا

    10

    آواواقعاگناه صدراعاشق شدموندچکارکنه عالیه ممنون بانو

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.