تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و سی و دوم :
جلوی مینو خیلی خودداری کرده بودم اما بعد از دور شدن از او تمام آن شب و آن تنشها برایم دوره شده بود. با حال بدی به خانه رسیده بودم. نمیدانستم خستگی کار بیشتر رویم تاثیر گذاشته یا دیدن مینوی همیشه طلبکار. اما هرچه که بود راحت نبود! به خانه که میرسم، پالتویم را در میآورم و با بقیهی لباسهایم به حمام میروم. بدون این که آب را باز کنم، کف حمام مینشینم و زانوهایم را جمع میکنم. نفسه
مطالعهی این پارت کمتر از ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۹۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
❤️❤️❤️❤️
۶ ماه پیشزهرا
00کجا میتونم رومان رو کاملشو بخرم؟
۱۰ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
در تلگرام به آیدی زیر پیام بدید. @...._..
۱۰ ماه پیشاسرا
10آواواقعاگناه صدراعاشق شدموندچکارکنه عالیه ممنون بانو
۱۰ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺🌺
۱۰ ماه پیش
ناشناس
00چه سریع عاشقم شد