تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت صد و بیست و هفتم :
چندماه اول تمام تلاشمان را کردیم که جایی حرفی از مشکل و جدایی من نزنیم، اما با فهمیدن اولین نفر از اقوام، خبرش در کل فامیل پیچیده بود. با اینکه این موضوع را نمیشد تا ابدالدهر پنهان کرد اما باز هم دانستن این که خانوادهمان نقل مجالس این و آن شدهاند و هر کسی به زعم خودش در پی ریشهیابی دلیل جدایی من است خوشایند نبود.
حالا به مامان بیشتر حق میدادم که نگران باشد. تصورش را هم نمیکر
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۹۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
زیبانگرید🥰
۳ روز پیشسیتا
00هیچی دیگه یعنی امروز آوا به خودش استراحت داد باز این آدم های بیکار و حراف آوار شدن سر خانواده اش
۱۰ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
دقیقا😶🌺🌺
۱۰ ماه پیشاسرا
10ریحانه عجب خودش نشون داد عالی خانمی
۱۰ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید عزیزم.🌺
۱۰ ماه پیشهاوژین
30واقعا نویسنده منظم با قلم عالی هستید وشخصیت دختربه ادم انگیزه میده مرسی خسته نباشید
۱۰ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
برقرار باشید عزیزم.🌺
۱۰ ماه پیش
لیلا
00زیبا