پارت صد و بیست و ششم :

جلوی آینه می‌نشینم تا پیش از رفتن به شرکت موهایم را شانه کنم و ببافم. دکلره موهایم را زبر کرده و از آن لختی دایم درش آورده بود. رنگساژ کرمش هم به زردی می‌زد. تصمیم می‌گیرم بعدازظهر سری به خانم شهسواری بزنم و تناژ زردی موهایم را اصلاح کنم. شاید هم فکری برای لختی مجدد موهایم کردم!
می‌خواهم مدادی داخل چشمم بکشم، اما با یادآوری نگاه‌های منصور امیری لب‌هایم را جمع کرده و مداد را دوباره

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۱۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۹۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلا

    00

    عالی

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    متشکرم.🥰

    ۳ روز پیش
  • اسرا

    00

    عالیه بانو

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    برقرار باشید🌺🥰

    ۱۰ ماه پیش
  • سیتا

    00

    وقتی صدرا بگه آوا رو میخواد میان شون شکرآب میشه

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏👏👏🙏💐💐💐

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.