پارت صد و بیست و پنجم :

می‌گوید و بعد از کنف کردن آذین بلند بلند می‌خندد. امشب از ان شب‌هایی‌ست که شیطنت هلن یک سرو گرون از خودش بلند تر شده است.‌ دستانش را مثل نقال‌ها به هم می‌کوبد تا برای تعریف ماجرا آماده شود. آذین با همه‌ی اخمش سراپا گوش شده تا ببیند هلن چه حرفی برای گفتن دارد.
سه استکان داخل سینی می‌گذارم و از چایی پرشان می‌کنم. هیجانی که هلن برای این غیبت از خود نشان می‌دهد، من را هم مشتاق می‌کن

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۹۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    10

    منصوردردسردرستدنکنه ازکاربیکارنشه

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    👌🌺🌺

    ۱۰ ماه پیش
  • سیتا

    00

    خوب بود

    ۱۰ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🌺

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.