شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت بیست
زمان ارسال : ۲۳۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
نیمی از یقه ی لباس از گیپور سفید بود و مابقی لباس نازک و بدن نما بود. با حرص لباس رو روی تخت انداختم و داد کشیدم:
-من این کوفتی رو نمی پوشم!
جز همین لباس و یه تل سر پاپیونی و کش مو و لباس زیر هیچ چیز دیگه ای نذاشته بود.
لبم رو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رامین
00خوبه