سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت صد و بیست و هشتم
زمان ارسال : ۳۸ روز پیش
- یه بار دیگه بگی گاو یه جوری میزنمت بری با برف سال دیگه بیای!
صائب ابرویی بالا انداخت و خیلی جدی به سمتش برگشت.
- تو از این جرعتا داشتی الان از ترس یه تیکه استخون خودت و خیس نمیکردی.
محمد لبش رو گاز گرفت.
- بیادب، زشته جلو خانوم! این روحه تو که روح نیستی.
یهو صدای باد اومد و ممد بدتر خودش و قهوهای کرد.
محکم بازوی صائب و چسبید.
- بچهها باور کنید من دارم صداهای م
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه) تعداد 2 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.