دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت شصت و سوم
زمان ارسال : ۲۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
دوساعت تا قرارشان مانده بود که زودتر رسید و جانت را دست و پا بسته کنار پاهای کاملین انداخت.
- بیا به وعدهم عمل کردم.
لبخند موذیانهای روی لبانش نشست.
- چه زود!
کنار جانت که در حال تقلا بود روی زمین نشست. چسبی که ده ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما