دادگاه مردگان به قلم سهیلا عبدی
پارت شصت و دوم
زمان ارسال : ۲۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
خودرو با سرعت زیادی دور میشد انگار که جت به آن وصل کرده باشند. دهان اریکا و ساموئل از شدت تعجب باز مانده بود که الکس گفت:
- این نمیتونه کار یه انسان عادی باشه. بسپارینش به من.
ناگهان غیب شد و لحظاتی بعد در صندلی شاگرد کنار جان ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما