طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و پنجم
زمان ارسال : ۲۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
به خانه که رسیدند ولادیمیر کوچک با دیدنشان با شادی به سمت پدربزرگش دوید... هر دو آغوششان را برای دیگری گشودند و با خوشحالی یکدیگر را برای مدت طولانی بغل گرفتند. آقای کوئین با دیدنشان مردمکهایش را در کاسهی چشمهایش چرخاند و با بی حوصلگی از کنار آن صحنه گذشت و هم زمان خطاب به ولادیمیر کوچک گفت:
- خیلی خب! تحویل بگیر برات اوردمش!
ولادیمیر دلتنگ دیوارهای سنگی و خاکستری این خانه بود
اطلاعیه ها :
دوستان عزیزم سلام💚
ممنونم به خاطر وقتی که برای این نوشته گذاشتید
طبقهی زیرین یک داستان کوتاه و پر از رمز و رازه که هر خوانندهای میتونه برداشتهای متفاوتی از قصه داشته باشه.
پایان رمان احتمالا کمی شما رو شوکه کنه و انتظارش رو نداشته باشید؛ اما مطمئن باشید این بهترین پایان برای طبقهی زیرین بود و امیدوارم باهام موافق باشید.
یکی از فکت های رمان:
ملکهی خونخوار (ایزابلا) در اصل همون ویکتوریا، عشق قدیمی آقای کوئین بود منتها به خاطر دریای فراموشی هیچکدوم هرگز همدیگه رو به یاد نداشتن و ما این موضوع رو از گردنبند ملکه متوجه میشیم.
باقی فکتهای رمان به عهدهی برداشت خودتونه💚
امیدوارم ازش لذت برده باشید و نظرتون رو بهم بگید.
موفق باشید
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره میبینی چقدر خوب مونده؟😂 چون همونطور که خودش گفت زمان توی طبقهی زیرین به کندی میگذره. به خیال کوئین از جلد قبلی همهاش پنج سال گذشته😁
۷ ماه پیشایلما
00توپارت قبل انگار شبیه اسکلت بود کوئین
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
توی جلد دوم چارلی کوئین موهاش سب ز شدن( همونطور که خودش گفت در اثر یه آزمایش شیمیایی) پای چپش هم می لنگه که البته خودش قبول نداره و نیمه پر لیوان رو می بینه و می گه در اصل این پای راستمه که نمی لنگه
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چون چارلی توی جلد قبلی سم ناامیدی رو خورده بود حالا سعی میکنه به همه چیز خوشبینانه نگاه کنه و جلوی عصبانیتش رو هم بگیره. توی جلد دوم غیر این دو مورد توصیفی به ظاهر چارلی اضافه نشده. چارلی زندهاس😍
۷ ماه پیشآمینا
00مرسی گلم🥰من عاشق کوئین شدم عصبانی میشه بعدش میگه اوه من نباید عصبانی میشدم😅😅😅آزاده این غذاهای چندش چیه مینویسی، سوپ بال مگس بهتر نبود😵 💫🥴😵 💫😂😂😂
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چارلی بینظیره😍 چرا؟ غذاهای خوشمزهای هستن که😂
۷ ماه پیش
ایلما
00ولادیمیر پیرشد کوئین همون جوری مونده 😂