پارت بیست و چهارم :

قورباغه‌ها به وحشت افتادند و سعی کردند هرچه زودتر از جلوی چشم این ملکه دور شوند. وقتی که فهمیدند بخت با آنها یار بوده است و چارلی کوئین پیش از آنکه به سه دقیقه بکشد خود را به تالار ملکه رسانده است به خود جرئت دادند و از مخفیگاهشان خارج شدند.
ملکه با دیدن آقای کوئین عصایش را به زمین زد و فریاد زد:
- اگه یه بار دیگه دیر کنی با خرگوش‌های من طرفی!
آقای کوئین که هنوز به خرگوش‌ها حساس

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۱۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    سال نو مبارک سالی باشه پراز خیر وبرکت خوش خبری😍😘

    ۱۰ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    قربونت😍💚 همچنین برای شما عزیزم🥰✨

    ۱۰ ماه پیش
  • ایلما

    00

    واقعا دلم گرفت کوئین اونجوری شده شبیه اسکلت😢

    ۱۰ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه نشده که😍

    ۱۰ ماه پیش
  • آمینا

    00

    همه ولادیمیر ها رو جمع کنه شاید بتونه کاری کنه😅

    ۱۰ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    حتی پوتین رو😂

    ۱۰ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.