سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت صد و بیست و چهارم
زمان ارسال : ۴۰ روز پیش
خیره چشماش شدم و فکر کردم قشنگتر از چشماش جایی دیدم؟
از اون فاصله نزدیک قشنگتر بود؛ همیشه چشماش و دوست داشتم...
چی شد که من این همه سال این دختر از یادم نرفت.
- اولین روزی که دیدمت هیچوقت فکر نمیکردم بیست سال بعدشم هنوز اینطوری به فکرت باشم...
خودش و بهم نزدیکتر کرد.
- یعنی هنوز فقط به فکرمی؟
پیشونیم و به پیشونیش تکیه دادم.
- واقعا فکر میکنی که وقتی بیست س
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه) تعداد 2 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.