پارت سی

زمان ارسال : ۲۱۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

و در رو از پشت سریع قفل کردم. برگشتم و با کوهیاری که دست به سینه به میز روبه‌روی در تکیه داد بود چشم تو چشم شدم.
نگاهش مثل همیشه بود، فقط شاید کمی دلخورتر.
با داد گفتم:
-معلومه چه غلطی می‌کنی؟ کی‌و از کجا بیرون می‌کنی تو؟
پوزخندی زد و یک قدم به سمتم اومد. چرخی زد و انگشتش‌و زیر چونه‌ش گذاشت و یهو گفت:
-اومم... فکر کنم تو رو از دفترم. یادت رفته اینجا همه چیزش به اسم منه؟

483
109,282 تعداد بازدید
342 تعداد نظر
77 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zahra

    00

    خوب بود اخی الان که از محل کارش،انداختنش بیرون چیکار دیگه میتونه بکنه🤔 ادامه داستان عزیزم پس کی میزاری ۱۰ پارت تویه روز قرار بود بزاری

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید