پارت هشتم

زمان ارسال : ۲۵۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 20 دقیقه

(راوی)

امروز قرار بود مادرجون برای صحبت با علیرضا به بیمارستان برود. علیرضا با فکری مشوش از بحث‌هایی که هر بار زینب به راه می‌انداخت و بهانه‌گیرهای تمام نشدنی اش، در حال بررسی پرونده‌ی جلوی رویش بود. صدای سرخوش و خندان تیام که سر به سر منشی م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.