آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و دوازده
زمان ارسال : ۱۸۷ روز پیش
.لحظاتی در زندگی پیش میآید که بین دیواری از جنسِ دُرستی و دیواری از جنسِ نادرستی گرفتار میشوی !
یکی از این لحظات،زمانی است که تن به دوست داشتن میدهی!دوست داشتن یک انسانِ اشتباه!
به خودت میآیی و میبینی؛
قلبِ نحیفت حسی را لمس ک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
توضیحاتی در مورد جلد دوم آخرین گلوله:
جلد دوم رمان به نام "بازگشت گلوله"
در بخش آنلاین دنیای رمان پارت گذاری خواهد شد💙
روزهای سه شنبه و جمعه🤍
در ژانر مافیایی،عاشقانه و درام!
البته باید بگم در این جلد هم پارت های رازآلود و مهیج خواهیم داشت❤️
جلد دوم از لحاظ زمانی به موازات آخرین گلوله هست و در زمان گذشته رخ میده.البته باید عرض کنم در اواسط رمان، به زمان حال برمی گردیم و شاهد اتفاقاتی هستیم که پس از جلد اول در حال رخ دادن هست💜
بازگشت گلوله،روایت کننده زندگی برسام و رز هست.علاوه براین قراره شاهد حضور کارکتر های جدیدی هم باشیم💚
درسته جلد دوم ادامه جلد اول هست؛ اما توصیه می کنم
موقع خوندنش، به چشم یک داستان تازه بهش نگاه کنید...چون این جلد هم ماجراهای خاص و مهیج خودش رو داره و سایر کارکتر های جلد اول هم در اواسط رمان به برسام و رز ملحق میشن🧡
امیدوارم در جلد دوم هم همراه من باشید تا بتونیم در کنار همدیگه لحظات قشنگی رو رقم بزنیم💛✨
ارادتمند شما
نیلوفر سامانی
💥مژده مژده💥
برای دوستانِ عزیزی که منتظر پایان رمان بودن مژده دارم😁
آخرین گلوله در پارت ۱۷۶ به اتمام رسید و تا دیر نشده به رمان سر بزنید و پارتها رو پشت سر هم بخونید😍❤️
البته پیشنهاد میکنم کنارتون حتما یه لیوان آب قند داشته باشید....چرا؟؟
چون پارتهای بسیار مهیج و نفسگیری در پیش دارید و تا خودِ پارت ۱۷۶ قراره حسابی سوپرایز بشید😉
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید❤️
قراره معادلات ذهنیتون حسابی بهم بریزه...😎
😍سلام سلام😍
پارت ۱ تا ۶ جلد دوم "بازگشت گلوله"
در دنیای رمان قرار گرفت❤️✨️
جلد دوم رو حتماً به کتابخونه اضافه کنید تا اطلاعیه های مربوطه رو دریافت کنید🌹
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دور از جون اما فکر نمیکنم زیاد ترکیبشون رو داشته باشیم🥲
۶ ماه پیشسیتا
00پس دلارا و بردیا کجا بودن 🧐🧐
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
احتمالا یه جا سرگرمن😂❤️
۶ ماه پیشنیکا
00همون بهتر که نبودن، کمتر حرص میخورم سر بردیا😒😂 نیلو عشقم از همین زوج عاشق بهارو امیر بزار، یوقت سراغ بردیا و دلارا نریا!! چون اونوقت هم بردیا رو میکشم هم دلارا رو هم خودتو هم خودمو😂
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
به به ببین کی اینجاست❤️😍 بردیا تیر خورد همش منتظرررررت بودم گفتم کجاست نیکاااااا😂❤️
۶ ماه پیشنیکا
00جووون عشق منی تو😍❤️😂 ببشید دیگه منتظرت نمیزارم،حقیقتا وقتی اون پارتارو خوندم انقد واسه همسرمون (بردیا😂) ناراحت شدم که نمیدونستم چی بگم،ولی داش الان اوکیم ،دیگه منتظر حرص و جوشای من باشید سر بردیا😂
۶ ماه پیشنیکا
00دقت کردی؟ همسرمووون، ببین چقد بخشندم!😌 حاضرم بردیا شوشوی دوتامون باشه نیلو ولی با دلارا نباشه😂
۶ ماه پیشنیکا
00راستی نیلو جونمممم عیدتتت مبارکککک، هوهوووووووونزازخامژژلماماازنذژنلژن کیلیکیلیکیلییییی 💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻 امیدوارم امسال جزو بهترین سالای زندگیت باشه❤️
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیز دلم😍❤️ همچنین برای شماااا😘💫
۶ ماه پیشنیکا
00❤️✨
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
من و تو هرچه قدر تلاش کنیم فایده نداره😂علف به دهن بز شیرین اومده😂❤️
۶ ماه پیشنیکا
00جناب بز خیلی غلط کرده، کی بهتر از ما😒😂
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
بله بله درست می فرمایید❤️😂 به امیر میگم یه صحبت مسالمت امیز باهاش داشته باشه
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
خیلیم عالی😂❤️
۶ ماه پیشستایش
۱۶ ساله 00وای نیلو جون رمانت خیلی باحاله من الان از روزی که پارت پنجاه را گذاشتی دارمیخونم من رمان آنلاین زیاد میخونم ولی هیچکدوم به خوبی رمان تو نیست 😍😍❤ از دلارا وبردیاهم بزار دیگه از این دوتا خیلی کم میزا
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلامم ممنونممم عزیز دل❤️❤️خوشحالم که دوسش داری😍😍 از دلارا و بردیا هم حتما میذارم
۶ ماه پیشآبان
00خیلی نامردیه اگه امیر بخواد بهار را رها کنه مسلما نابود میشا بهار، حتما یه راهی هست که گذشته را کم رنگ کرد به نظرم هر چقدرم امیر بد باشه نباید جلوی علاقه شون را گرفت اونا هم حق زندگی دارن
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا موافقم باهات👌🏻❤️ امیر باید یه فکری به حال اوضاع کنه
۶ ماه پیشآوا
00آخی الهی اشک تو چشام جمع شد ولی خداییش کاری کن امیرسام توی تغییرش کمتر درد بکشه آخه گناه داره بنده خدا🥲
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا موافقم🥺❤️
۶ ماه پیشسایه
00بهار حق داره ولی ثامر حق اینو نداره چون خودش کسیه که امیر رو تبدیل به این کرد یعنی پسرای خودشم بودن همینطوری بزرگشون میکرد؟اینا اونقدر عاشق نیستن امیر هنوزم به دلارام حس داره،پیشاپیش سال نو مبارک❤️
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیز دلم❤️🫂 موافقم باهات کاملا درست میگی
۶ ماه پیشآمینا
00چقدر بدبدونی دوست داشتنت اشتباهه ولی بازم بخوایش وچقدر دلچسب که بهار میخواد منتظرامیر بمونه.واقعا ناراحت شدم جفتشون درد میکشن🥲🥲امیدوارم امیر تصمیم درست بگیره واقعا حقش تنهایی نیست🥰 مرسی بابت پارت
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا تنهایی اصلا حقش نیست
۶ ماه پیشآمینا
00اینجا همشون فامیل دارن خواهر،برادر،مادر،پدر،دوست،معشوق ولی امیرسام هیشکی رو برای خودش نداره فقط بهار رو داره اگه اونو هم نتونه به دست بیاره من براش غصه میخورم گناه داره امیرک🥲
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا همینطوره 🥺❤️
۶ ماه پیشفاطمه
00پارات خوبی بود باید دید امیرسام چه تصمیم میگیر آیا میتونه از نو شروع کنه با کمک عشقش هرچند امیر سام شخصیت باحالی دار باید دید بعد تغییر چجوری میشه عید پیشاپیش مبارک نیلوفر عزیزم 💐💐💋
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیز دلم🫂❤️🥰 بله باید دید چه تصمیمی میگیری طبیعتا خیلی سخته
۶ ماه پیشنری
00سلام نیلوفر جانم عید توهم پیشاپیش مبارککک و از خدا بهترین هارو برای تو و خانواده ی عزیزت و تمامی بچه های خواننده ی آخرین گلوله تو سال جدید می خوام امیدوارم تو سال جدیدبرای همه پر اتفاقات خوب باشه🧡🧡
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیز دلممم🫂❤️ همچنین برای شما🥰
۶ ماه پیشAa
00عالی بود سپاس🙏
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم❤️💫
۶ ماه پیشنگار
00نیلوفر جان دستت طلا خیلی لذت بردم از این پارت ولی نمی دونم چرا پارت های امیرسام و بهار اینقدر زود تمام میشه🥲 پیشاپیش عدت هم مبارک امیدوارم سال پیشه رو سالی خوب و سرشار از موفقیت باشه برات🫂💚
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیز دلم❤️🫂همچنین برای شما💫 نگران نباشید باز هم پارت داریم ازشون
۶ ماه پیشنیلدا
00این پارت هم خیلی قشنگ بود. عیدتون پیشاپیش مبارک سال نوی خوبی داشته باشید 🌺
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیز دلم عید شماهم مباااارک💛🌻💫
۶ ماه پیشنیلدا
10سرنوشت بهار و امیرسام مثل ثامر و محبوبه نمیشه علاوه بر تفاوت های بارزی که بین شخصیت اون دوتا ثامر و محبوبه ، زود متوجه خطری که عشقشون رو تهدید میکنه شدن و این یعنی یه فرصت اما تغییر خیلی سخته.
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
به نکته خیلی قشنگ و ظریفی اشاره کردی🥲❤️ دقیقا همین طوره و چه قدر خوب که زود متوجه شدن
۶ ماه پیشآمینا
20علاقشون شاید عمیق نشده ولی همدیگه رو دوست دارن.امیر نمیتونه دختر قناد رو فراموش کنه چون تو اوج انتقام فکرِبهار داشت دست وپاشو می بست.امیرسام برای داشتن خانواده بایداز نو شروع کنه چاره ای نیست🥲
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا تو اوج انتقام هم یاد بهار افتاد🥲🥲❤️❤️
۶ ماه پیشنفس
۱۹ ساله 20چرا وقتی از دخترقناد و روباه مکار میزاری انقد زود پارتا واسم تموم میشههههه
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
بیشتر وقتها طولانیه که ولی احتمالا بهخاطر این هست که این دو نفر بیشتر از پارت جنایی و هیجانی از من انرژی میگیرن😂😂😂
۶ ماه پیش
فرهود
00میشه ناکام از دنیا نرم؟تو این سفر بردیا و امیرسام یکم زوج شن🫠واینکه تغییر لازم نیست آنقدر کلی باشه.امیر می تونه پلنگ سیاه باشه ولی جبهشو تغییر بده.یه پلیس سرخود.خون رو دستشو با خون خاج و امثالش بشوره