پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۳۱۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ نه خب ولی کلا ازدواجی نبودی، فکر می‌کردم کلا قید ازدواج زدی!

کیفم را باز کردم و از آن یک شکلات کوچک درآوردم:

_ می‌خوری؟

حداد طوری نگاهم کرد که گویی غریب‌ترین تصویر دنیا را دیده است. شروع به خوردن شکلات کردم، طعم بی‌نظیری داشت، ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.