ماتیلدا به قلم حانیا بصیری
پارت ده
زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه
- اوکی میگم... نفس ها در سینه حبس...
ذوق مرگ خندیدم و دوتا دستامو باز کردم و داد زدم :
- نیـــــویـــــورک سیتی.
با دهن باز و چشمای گرد شده چند لحظه همونطور مات و مبهوت نگاهم کرد.
- چیه!؟ سوپرایز شدی؟
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
??
00از10سالگی رماناتونو دنبال میکنم و خیلی قشنگن، تا پارت 11خوندم عالی بود،بدون تردید میتونم بگم بهترین نویسنده ای