ماتیلدا به قلم حانیا بصیری
پارت نهم
زمان ارسال : ۳۱۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
دستشو جلوی صورتش گرفت و گفت :
- وایستا، واستا منم...ارسلانم.
دستشو که پایین اورد چشمم به جمالش روشن شد.
قد تقریبا بلند با پوست سفید و اون موهای حالت دار مشکی و چشمایی که قبلا سبز بود اما حدس میزنم حالا قرمز شده باشه! بل ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سمیرا
20قبول نیست این پارت خیلی کوتاه بود