پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۳۰۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

سرش گیج رفت و ثانیه‌ای مکث کرد. چنان حالت تهوع‌ای به او دست داده بود که چندبار عق زد، ولی چیزی در معده‌اش نبود که بالا بیاورد.
دستش را به دیوار گرفت و نگاهِ گیج و منگش را به روبه‌رو دوخت؛ تا در ورودی اصلی بیمارستان صد متری فاصله داشت. ولی به قدری کرخت و بی‌حال بود که حس می‌کرد آن مسیر چند کیلومتر است...
باید خودش را به بیمارستان می‌رساند. باید به پلیس حضور این مرد چشم آبی را هشدار

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.