پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۳۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

یکی از پرسنلِ خدماتی از ساختمان بیمارستان خارج شد. نایلون بزرگِ آشغالی که در دست داشت را کشان کشان سمتِ سطل‌زبانه می‌برد که ناگهان چشمش به ماشین امیرعلی که به شکل ناشیانه‌ای پارک شده بود، خورد.
ابتدا کمی با کنجکاوی آن ماشین مدل بالا را برانداز کرد؛ هیچ ماشینی چه از پرسنل و چه از مردم عادی حق نداشت در آن قسمت پارک کند. آن‌جا محل خروجِ زباله بود و بعضی از آن زباله‌ها برای سلامتی مضر

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.