گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت سی و چهارم :
بیتفاوت شانه بالا داد:
-متهم بودم دیگه. ولی تونستم ثابت کنم که شب حادثه خونه نبودم. شب حادثه رو خونهی کیوان موندم چون فرداش قرار بود کنسرت داشته باشیم و داشتیم برنامهش رو میچیدیم. قبل از رفتنم همه چیز خونه نرمال بود. گیلدا هم حالش خوب بود و اتفاقاً گفت بهم که فردا امتحان مهمی داره و میخواد کل شب رو درس بخونه. منم موندم خونهی کیوان تا مزاحمش نشم. صبح روز بعد هم دیر از خواب بیدار
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۵۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.