پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

رو به ستایش با مهربانی گفت:
-می‌شه یه چایی بذاری تا بحث رو کم‌کم شروع کنیم.
ستایش ذوق زده از جا برخاست.
-چرا که نه.
و یک راست سمتِ آشپزخانه رفت.
سوئیت پنجاه متریِ باربد مختص همین جلسات مهم اما صمیمی بود. خصوصاً زمانی‌که با ستار و یکی دوتا دیگر از دوست‌های صمیمی‌اش زوی یک پرونده کار می‌کردند. ستار هم دوست دوران دانشگاهش بود، هم برادر ستایش. به واسطه‌ی ستار با خانواده‌

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • nargess

    00

    خیلی خوبه🥲

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.