پارت سی و سوم :

بالاخره وارد پارکینگ بیمارستان شدند. قبل از آن‌که امیرعلی پیاده شود، کیوان پرسید:
-نمی‌خوای گلی چیزی بگیری؟
در را باز کرد و هم‌زمان که پرشتاب پیاده می‌شد، جواب داد:
-بخش مراقبت‌های ویژه که گل راه نمی‌دن.
سپس سمت ورودی بیمارستان پرواز کرد. هنوز ماسک روی صورتش بود و همین امر کمکش می‌کرد تا شناسایی نشود و گیر طرفدارانش نیفتد.
از پذیرش آی‌سی‌یو را پرسید سپس با آسانسو

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۵۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.