گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت سی و دوم :
کلافه آهی کشید:
-کنسرتم میذارم، ولی الان شرایطم داغونه. میتونی بیای دنبالم؟ باید برم بیمارستان.
-بیمارستان چرا؟
مجدد آهی سر داد:
-بیا برات میگم. قضیهش طولانییه.
-باشه؛ کجایی؟ آدرس بده تا بیام.
-جلو کلانتریام. برات لوکیشن میفرستم.
حیرت در لحنِ کیوان بیداد میکرد:
-کلانتری چرا؟
عصبی غرولند کرد:
-بیا، میگم. کل اخبار رو که نمیتونم پای تلفن و
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۶۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.