شراب و خون به قلم آستاتیرا عزتیان
پارت بیست و دوم
زمان ارسال : ۳۱۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه
سرش و جلو آورد که لبام و محکم منقبض کردم و چشمای لبریز از اشکم و محکم بستم و سرم و کج کردم تا نتونه به خواستش برسه!
نفسش و کلافه توی گردنم بیرون داد که مور مورم شد و حس انزجار سراسر بدنم و گرفت!
انقدر سرم و چپ و راست کردم که عصبی شد و یهو توی صورتم فریاد زد-بلـــــــور آروم بگیر داری عصبیم میکنی!!
گریم شدت گرفت و ضجه زدم-ولــــم کن کثافت...گمشو برو بیرون...ولم کن پست بی شرف!
بی تو
سمیرا
00ایکاش بهش تجاوزنمیشد حالا آیندش چی میش مگرطرفش روشن فکرباشه و