ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت چهارده
زمان ارسال : ۲۹۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
زل زده بودم به چشماش و پلک نمیزدم. حرارت دستش هم کم نمیشد.
یهو سینی رو کشید از دستم. این آدم نرمال نبود! قطعا دیوانه بود.
با دادی که پندار زده بود در خونه با شدت باز شد، کوهیار با قیافهی خیلی عصبی و پونه با قیافهای که لپای گندهش قرمز شده بود داخل اومدن؛ یعنی بیرون انقدر سرد بود که لپهای پونه انقدر قرمز شدن؟
کوهیار به سمتمون اومد و دقیقا جلوی پندار وایساد، پونه هم ه
Zarnaz
۱۹ ساله 21عالی بود مرسی 😘😘😘