ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت سیزده
زمان ارسال : ۳۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
خندهم گرفت از این همه صراحت این دختر. مگه زنای این روستا شیرین زبونی هم بلد بودن؟ مگه مردای اینجا میذاشتن؟
کنارم نشست و تازه نگاهم به سینی تو دستش افتاد. با ذوق به غذای توی سینی نگاه کردم
و با اشتیاق گفتم:
-وای من میمیرم برای ترشتره. همیشه آنام درست میکرد. چقدرم گشنهم بود.
سینی رو گرفتم و خواستم بدون هیچ تعارفی شروع کنم به خوردن که بلند شد و گفت:
-مرسی ب
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
روژان کاردان | نویسنده رمان
عزیزم معمولا ۴یا ۵روز پارت گذاری داریم 🌸🌸
۱۰ ماه پیشZarnaz
۱۹ ساله 10به کتابخونه اضافه شده تا پارت بزارین بهم اطلاع میده😎🙈ولی خیلی رمان عالیه و از پندارخان خوشم میاد با اون چشمای نازش😍😍😘😘
۱۰ ماه پیشروژان کاردان | نویسنده رمان
عزیزم معمولا ۴یا ۵روز پارت گذاری داریم 🌸🌸
۱۰ ماه پیشAa
20رمان قشنگیه ممنون🙏💐
۱۰ ماه پیشروژان کاردان | نویسنده رمان
🌸🌸
۱۰ ماه پیشسیتا
20خوب بود نویسنده 🪷🪷
۱۰ ماه پیشروژان کاردان | نویسنده رمان
🌸🌸
۱۰ ماه پیشسارای
50ای کاش پارت بیشتری میزاشتید خیلی دوست دارم ادمه رمان رو بخونم❤
۱۰ ماه پیش
Zarnaz
۱۹ ساله 10عالییییی بود مرسییییی😍😍😍کاشکی یا پارت بیشتر میکردی نویسنده عزیز یا روز های پارت گزاری رو 🙏🙏