تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت چهل :
دستی به یقه لباسش کشید . لبخندی بر لب نشاند:
_ اینجوری کار من هم راحتتره!فعلا با توجه به اینکه همسرتون، همسر دیگهای رو صیغه کردن راحت میشه کارها رو پیش برد!…..من اقدامات لازم انجام میدم و شما رو در جریان قرار میدم. مشکلی که ندارید؟…لطفا در دسترس باشید. حالا هم با اجازه رفع زحمت میکنم.
پس از خداحافظی ،دستی برایمان تکان داد و از آشپزخانه خارج شد .فرشته از پشت صندلی بلند ش