اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت نود و ششم :
کل خانه در تب و تاب بودند و شهاب بی قرارتر از قبل. خلاصه بعد از گذراندن یک دوره ی طولانی و سخت، به هدفی که مد نظر داشت دسترسی پیدا کرده بود و اکنون یک نفس راحت می کشید. مقاومت نیلو شکسته بود و پدر و مادرش را مجبور کرده بود از موضع خود کوتاه آمده و کمی هم به اطرافشان توجه کنند.
عصمت و قدیر تمام زندگی شهاب بودند. و شهاب هرگز اجاز نمیداد احدی به زندگی او اهانت کند. هرچند، بعد از این نیلو هم ق
اسرا
00الان سرکله هوشیارپیدانشه حال دریاگرفته بشه