اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هشتاد و ششم :
_ یعنی چی؟
نیلو ناله زد. دریا در جوابش گفت:
_ دکتر مجد تا نداره. همین الان اعتراف کردی. پس لازمه با خانواده ات صحبت کنی. خانواده اش معمولین. خب باشن. خودش که معمولی نیست. هم وجهه ی اجتماعی خیلی خوبی داره، هم از نظر اقتصادی دستش به دهنش می رسه. هم خیلیییی مرده.
یک انگشتش را بالا برد. دوباره گفت:
_ که البته این آخری از همشون مهمتره!
_ منظورت چیه؟
دریا تک خندی زد و سرش سمت او
اسرا
10چراماه صنم بایدخودش فدای قاسم میکردبعدخانواده که پسرنداره فقط دخترمیگن دخترهاپشت پناه نداره البته اون موقعهامنظورم🙏😘