اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هفتاد و هشتم :
شاید اگر اینجا و در این نقطه از زمان با این زن آشنا نمیشد، جای دیگر و در زمان مساعد تر، می توانستند دوستان خوبی برای هم باشند. ولی افسوس که قرعه ی آشنایی در این مقطع به نامشان خورده و جفتشان را از داشتن یک رابطه ی شیرین و صمیمانه محروم کرده بود.
خاتون حیرت زده به بقچه ی دستِ ماه صنم نگاه میکرد و زن جوان، دلخور از این همه بی خبری نگاه دزدیده و منتظر بود که خاتون کنار رود و او وارد شود.