اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت هفتاد :
از تمامی پزشکان و پرستاران بخش، که همگی به مناسب تولد او، دورش را گرفته بودند و منتظر فوت کردن شمع روی کیک تولدش بوند.
دریا تک خند بی صدایی زد. ماگ قهوه را روی میز گذاشت و برای لحظه ای ذهنش سمت و سوی شهاب کشیده شد. از نامی بعید بود دنبال فانتزی های این چنینی برود. تصویر خودش را روی ماگ چاپ کند یا در و دیوار اتاقش را از عکس ها و پوستر های خودش بپوشاند. ولی از شهاب نه! روحیات او با نامی کامل