پارت هفتاد :

از تمامی پزشکان و پرستاران بخش، که همگی به مناسب تولد او، دورش را گرفته بودند و منتظر فوت کردن شمع روی کیک تولدش بوند.
دریا تک خند بی صدایی زد. ماگ قهوه را روی میز گذاشت و برای لحظه ای ذهنش سمت و سوی شهاب کشیده شد. از نامی بعید بود دنبال فانتزی های این چنینی برود. تصویر خودش را روی ماگ چاپ کند یا در و دیوار اتاقش را از عکس ها و پوستر های خودش بپوشاند. ولی از شهاب نه! روحیات او با نامی کامل

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۵۹ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.