پارت شصت و هفتم

زمان ارسال : ۲۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ شیری یا روباه؟

این بار هوشنگ بود که برای باز خواست او پیش قدم شده بود. دریا نگاهش را روی چهره ی او متمرکز کرد و در جوابش گفت:

_ توقع داری چی بشنوی؟ هان؟ بگم شیرم خوشحال میشی؟ میری کنار یه ساعت برم تو اتاقم کپه مرگم بزارم؟

_ شیر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید