پارت شصت و چهارم

زمان ارسال : ۲۷۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

دقایقی بعد، دریا به تعارف او، روی تک صندلی کنار دیوار نشست و نامی، پشت به او، مقابل پنجره ایستاد‌. لباس های رسمی به تن داشت و خبری از دفتر دستک و پذیرایی نبود‌. دریا به شدت معذب بود و احساس گرما می کرد. سکوت نامی کمی طولانی شد. بعد از اینکه حسابی دری ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید