اقبال به قلم مریم السادات نیکنام
پارت شصت و یکم :
واقعا که چه حال و حوصله ای داشت این جاوید چانه دراز! مثلا به حال ماه صنم چه فرقی میکرد که دختر خلیل مشدی دامن چین دار و بلوز آستین پفی به تن کرده است. یا اینکه موهایش را چند طبقه درسته کرده و دوست پسرش یک غریبه ی بور است که جاوید احتمال می دهد، با هزار مکافات مردک شیر برنج را از کوره پز خانه های اطراف تهران تور کرده باشد. ولی انگار برای جاوید زیادی مهم بود. همچنان با ولع از رفتارهای زننده مرد