پارت شصت

زمان ارسال : ۲۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

با این حال ماه صنم نیامده بود که سر گلایه را باز کرده و خاتونش را خون جگر کند. آمده بود تا دیداری تازه کند و برای ادامه ی این‌ مسیر نیرو بگیرد. وگرنه همین یک فقره ی آخر که اجازه ی دیدار با خانواده را نداشت و تازه چند روز بعد از عید، آنهم به همت جاوید ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید