پارت هفتاد و هشتم

زمان ارسال : ۲۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

صبرا تکخند معنی‌داری کرد و گفت:

_ هه! چه جالب، اسم جنایتشو می‌زاره خشاش، اصلانم نمی‌خواد عمیقا ابراز تاسف کنه.

_ مطمئنم هیچ کلمه و ابراز تاسفی از کینه‌ی تو کم نمی‌کنه. تلاشم بیهوده‌س، منم آدمی نیستم که وقتمو صرف کارای بی‌نتیجه بکنم.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید