پارت هفده

زمان ارسال : ۳۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

نیم نگاهی به شادی بی جون انداختم و قدمی عقب گذاشتم که فهمید میخوام فرار کنم مثله گرگ به سمتم جهشی زد و قبل از اینکه عکس العملی نشون بدم ، مچ دستم و محکم گرفت...از ترس گریم شدیدتر شد و به بازوش چنگ زدم.
- و..ولم...دستم...دستم و ول کن!
محکمتر دستم و گرفت و به سمت ماشین کشیدم!
وحشت زده جیغ کشیدم-ولم کن...دوستم و زدی...تو دیوونه هستی..تو... .
دره ماشین و باز کرد و پرتم کرد توی ماشین و تهدید

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.