پارت پنجاه و سوم

زمان ارسال : ۲۱۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه



شهبد کنار زهرا نشست و یک شیرینی دانمارکی سمت زهرا گرفت:
-اینو بخور بچه‌امو شیر می‌دی تلخ نشه. بزار طاها تا ته دنیا دنبال شیدا موس‌موس کنه‌.
امیرطاها بعد از نشاندن شیدانه، کنارش نشست و پس گردن شهبد زد؛
-تو دنبال کی داری موس‌موس می‌کنی ارباب؟
شهبد خندید و شیرینی را که زهرا امتناع کرد، توی دهان خودش گذاشت. دستش را برای گرفتن شهیاد دراز کرد تا معصومه راحت جاگیر شو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.