پارت چهل و هشتم

زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش




-چشه مگه عمه یاسمنم؟ به اون خانمی و خوشگلی؟
-هیچی! فقط زبونش از اینجا می‌ره تا اون‌ سر دنیا.
-همیشه حقیقت رو می‌گه. چون رک و روراسته، همه می‌گن زبونش تلخه.
فاطمه دخالت کرد تا آن بحث پیش نرود:
-هر کسی خصوصیات خودشو داره. چای‌تونو بخورید‌‌.
شیدانه لبی به چای داغ زد و به پدربزرگش نگاه کرد:
-سالن زمان تغییر نکرده؟ ساعت جدید نگرفتی؟
-حالا می‌ریم نگاه م

92
22,358 تعداد بازدید
105 تعداد نظر
116 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید