پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش





در حال راه رفتن لبه‌ی استخر، توی سوت خود دمید. با، بالا آمدن نگاه بچه‌ها، به دانیال اشاره کرد و با دست حرکات پروانه را نشانش داد. از او خواست، روی آن آموزش کار کند. دانیال مشغول شد و مدام مقابل امیرطاها خودنمایی می‌کرد تا ازش امتیاز بگیرد. سرش را که به طور ممتد بالا انداخت، دانیال کنار کشید و با مشت توی آب کوبید. سوت را از دور گردنش درآورد و روی صندلی کنار استخر انداخت. ل

92
22,922 تعداد بازدید
108 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید