راز شبانه به قلم ساناز لرکی
پارت بیست و سوم
زمان ارسال : ۳۲۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
تلفن مهراد زنگ خورد گوشی را جواب داد خیلی سریع تغییر حالت داد و به همان ماهیت عصبی قبل برگشت ریحان در دلش به آن کسی که تلفن زده بود بد و بیراه گفت چون انگار طلسم خوشبختیه کوچکش را باطل کرده بود صدای مهراد از عصبانیت میلرزید:
_ یعنی چی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00تا اینجا خیلی خوب بود عالی