پارت بیست و هشتم :

نور داخل سالن به خاطر پنجره های ضخیم تیره کم بود ،بر خلاف بیرون که خنک و کمی سرد بود ،داخل ساختمان گرم و مطبوع به نظر می رسید، بلاتکلیف توی راهرو ایستاده بودم و نمی دانستم کجا باید بروم ،با شنیدن صدایی از پشت سر ،به طرف صدا سرم را چرخاندم :
_برای کلاس بندی باید بری طبقه ی سوم اتاق ۸ برنامه ریزی.
برای لحظه ای مردد او را نگاه کردم و زیر لب پرسیدم :
_منو تعقیب می کنی ؟
آرمان خندی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۶۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.