پارت صد و ده

زمان ارسال : ۳۱۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه

پیمان دستی به پیشانی‌اش کشید و باز هم مشغول تماشای والیبال شد. شاید کمی عجیب بود؛ ولی قمرالملوک او را هم دوست داشت! پیمان هم‌بازی نوه‌ی محبوبش بود و همین موضوع تا همین حالا باعث شده بود که پای پیمان توی عمارت رفت ‌و آمد داشته باشد، حتی پس از طلاق ریح ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.