در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت صد و نهم
زمان ارسال : ۳۱۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه
چند لحظه با دهانی باز به چهرههای آن دو نگاه کرد. مادر و پدر فرهاد با او چه کاری داشتند؟ نکند میخواهند او را از زندگی پسرشان بیرون بیاندازند؟ آب دهانش را به سختی بلعید و از خود پرسید تا کی قرار است از این خانواده بترسد؟ اما وَر بدبینیاش مدام به او ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۱۹ ساله 00وایی فقط عطا میگه به شوهر گلشن زنگ بزن خبر بده 🤣👏ایوللل عطا عاشقتم رفتی تو لیست پیش مرتضی 😎😁😘این وشخصیت خیلی خففن لطفا نقششون داخل مونالیزا زیاد کن آزاده جونم که ما کلی بخندیم مرسی 🤭😘